در صنعت سرامیک، گچ به طور کلی برای چهار منظور مختلف کاربرد دارد.
۱- برای ساخت قالبهایی که در شکل دادن قطعات به روش ریخته گری مورد استفاده قرار می گیرند، قالبهای ریخته گری به طور نسبی باید دارای تخلخل بیشتری باشند.
۲- برای ساخت قالبهایی که در دیگر روشهای شکل دادن (به عنوان مثال در شکل دادن با استفاده از دستگاههای جیگر و یا دستگاههای گردان) مورد استفاده قرار می گیرند. این قالبها در مقایسه با قالب های ریخته گری دارای تخلخل کمتر می باشند.
۳- برای ساخت مدلها، برای این منظور از گچهایی که تراکم و استحکام زیادی دارند ولی تراشیدن آنها سهل و آسان است، استفاده می شود.
۴- برای ساخت قالبهای اصلی و مادر: این قالب ها باید دارای تراکم و استحکام مناسبی باشند، بنابراین مقدار تخلخل باید در کمترین حد ممکن باشد.
قالب اصلی:بعد از شکل یافتن مدل، یک قالب منفی(و معمولا چند تکه) از مدل ساخته می شود که به آن قالب اصلی گویند. سپس قالب دیگری که قاعدتا مثبت است از آن ساخته می شود به نام قالب مادر که به کمک آن قالب هایی را که باید در خط تولید مورد استفاده قرار گیرند، می سازند که به آن ها قالب کار گویند. شکل مراحل ساخت قالب کار از مدل را نشان می دهد.
گچ مورد استفاده در صنایع سرامیک کلسیم سولفات همی هیدرات است که از حرارت دادن کانی ژیپس با فرمول CaSO4.2 H2O ، سختی ۲ و وزن مخصوص ۳/۲ طبق واکنش زیر به وجود می آید:
CaSO4.2 H2O
CaSO4+0/5 H2O
مزایای عمده گچ به عنوان ماده اولیه ساخت قالب عبارت است از:
۱- امکان تبدیل آن از حالت پودر به ماده جامدی که به خوبی شکل مورد نظر را ایجاد نموده است، وجود دارد.
۲- قیمت آن ارزان باشد.
با این حال وقتی قالبهای کار از قالبهای اصلی و مادر ساخته شود، گچ نقاط ضعف خود را آشکار می کند که عبارت است از:
۱- در هنگام تهیه قالبها لازم است که آنها در مراحل مختلف توسط یک ماده جداکننده (نظیر صابون) پوشانده شده تا از چسبیدنشان به یکدیگر جلوگیری به عمل آید. بدیهی است که وجود لایه صابون به نحو غیر قابل اجتنابی باعث از بین رفتن جزئیات ظریف طرح می شود.
۲- گچ غیرقابل انعظاف است. بنابراین برای تولید اشکال نسبتا پیچیده لازم است که قالبها به قطعات زیادی تقسیم شوند که این امر نیز باعث ایجاد خط درز در قالبهای اصلی و مادر می گردد. جهت مقابله با این مشکل در دو دهه قبل از مواد آلی انعظاف پذیر و یا رزینهای مصنوعی مثل پلی وینیل کلراید (PVC) فنل فرمالدئید و انواع رزینهای اپوکسی در تهیه قالبهای اصلی و مادر استفاده می شود.
انواع گچ های مورد استفاده در صنعت سرامیک
گچ مدل و گچ قالب
گچ مدل و گچ قالب همان سولفات کلسیم نیمه هیدرات است که بدلیل جذب آب شدید خوب و مناسب آن به منظور ساخت مدل و قالب در صنایع مختلفی بخصوص صنعت سرامیک پرسلان، پرسلان بهداشتی و غیره استفاده فراوانی دارد.این نوع گچ از سنگ گچ نسبتا خالص تولید می شود وگچ آلفای بدست آمده گاهی بطور خالص و گاهی مخلوط گچ آلفا و گچ بتا بنا به نوع ساخت مدل یا قالب که باید دارای خواص ویژه ای باشد به نسبت های مختلف در کارخانه نیز مواد افزودنی به آن اضافه میگردد و مخلوط و ساخته میشود.
گچ قالب ریخته گری
این نوع گچ در صنایع ریخته گری سرامیک نرم برای تولید قالبها، مانند قالب قوری، گلدان و چینی بهداشتی بکار گرفته میشود. این قالب ها برای قطعات خاصی که دارای اشکال غیر هندسی دارند و تحت فشار در قالب تولید میگردند میباشد. مقدار حجمی و نوع خلل و فرج مویین(کاپیلاری) در گچ قالب، جهت جذب آب دوغاب پرسلانی، تعیین کننده مرغوبیت این گچ و تشکیل بدنه سرامیکی می باشد.
تفاوت بین گچ قالب ریخته گری با گچ مدل (آلاباستر) در این است که گچ قالب ریخته گری باید دارای زمان گیرایش معین و مشخص باشد و همچنین مقدار آب مورد احتیاج برای مخلوط کردن گچ با آب کمتر در نظر گرفته شود که مقاومت بیشتری بگیرد.
گچ قالب چرخان
این نوع گچ برای صنعت سرامیک نرم به منظور تولید فنجان، بشقاب و قطعات و فرآورده متقارن هندسی که با چرخانیدن توسط دستگاه های مخصوص تولید میشوند کاربرد دارد. این گچ دارای مقاومت زیادی است و حالت خشک کردن خوبی دارد.
گچ قالب پرسی
قالب های پرسی گچی برای شکل دادن مواد سرامیکی شکل پذیر به روش پرسی بکارگرفته میشود.به این نوع گچ مواد افزوئنی اضافه میگردد که مقاومت بیشتری حاصل شود و بتواند نیروهای زیادی را تحمل نماید.
برای تولید این نوع قالب گچ، لوله های مخصوصی که بتواند هوا را بخوبی عبور دهد کار گذارده میشود که موقع سفت شدن گچ، هوا را در قطعه گچی(قالب) با افزایش فشار وارد میکنند تا یک حجمی از لوله های مویین معین و مشخص و کاملا با ساختار ریز بوجود آید.
A -ابزار پلاستیکی افزاینده :جهت کار بر روی خمیر مجسمه سازی و گل رس
B -پرگار اندازه گیری :مناسب جهت برداشت اندازه
C -ابزار سیمی کاهنده بزرگ :کاربرد آن جهت کندن گل و خمیر از سطح مجسمه
D -ابزار سیمی کاهنده کوچک :کاربرد آن جهت کندن گل و خمیر از سطح مجسمه
E -ابزار کاهنده دست ساز :بوسیله نوار فلزی و دسته چوبی یا پلاستیکی ساخته می شود
F -لیسه فلزی G -قلم مو H -ابزار فلزی افزاینده I -ابزار چوبی افزاینده
j -ابزار اره ای:مناسب جهت برش یونولیت وفوم پلی اورتان
K - قلم کنده کاری :جهت جداسازی قالب گچی و ... L - کاردک
در هنر نقاشی بر روی سفال از انواع رنگ برای تولید نقوش رنگارنگ و جذاب در طول تاریخ استفاده شده است. امروزه نیز همچنان فن نقاشی بر روی سفال متداول است. در این نوشتار با انواع رنگ های امروزی که برای نقاشی سفال استفاده می شود آشنا خواهید شد.
سفالگران لالجین رنگهای زیر را میشناسند و برای لعاب دادن سفالهای خود به کار میبرند:
رنگ سبز - برای درست کردن رنگ سبز مادههای زیر را به کار میبرند:
1-
قلیا -و آن گیاهی است که در شوره زار میروید. قلیای سفالگران باید شیرین
باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به کار میبرند. قلیا را در کورهای
چنان میسوزانند که شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر
بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال میخرند و آن را میکوبند و
نرم میکنند.
2- سنگ سفید – سنگهای سفید را از بستر رودخانههای اطراف لالجین فراهم میکنند و سفالگران آن را میکوبند و خرد میکنند.
3- شیشه - ده من قلیا و ده من سنگ سفید را کوبیده را درهم میکند و برخاکستر نرمی که در پیرامون آتش کورهاست میریزند تا آب شود. مادهای که از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست میآید « شیشه » مینامند.
4- سرب پخته - سه من را در تابهای (توا) میریزند و آن تابه را در کوره میگذارند. سرب کم کم آب میشود و پس از آن که تمام آن گداخته شد کمی کمتراز یک من قلع در آن میاندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد.
بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاکستر پدیدار میشود که آن را با سیخی به کنار تابه میکشند و آن رفته رفته خود را میگیرد و به رنگ زرد زرنیخی در میآید و این کار چندان ادامه مییابد که تمام همبسته به همان صورت در آید.
مادهای که به این روش در کنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و کمی قلع در آن میاندازند تا به بینند جرقهای از آن میجهد یا نه. اگر جست میگویند سرب پختهاست و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» که دو دسته چوبی میگذارند تا خنک شود.
5- مس سوخته - مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاکستر پیرامون آتش کوره میریزند تا بسوزد. از سوختن آن، مادهای مانند خاکستر به دست میآید که « مس سوخته» نامیده میشود.
6- لاجورد- مقداری لاجورد طبیعی را ( که آن را لاجورد خارجی مینامند) بر سنگی میریزند و سپس سنگ دیگری میسایند و کم کم آب به آن میافزایند تا به صورت آبگون در آید.
7- پستاهی - دو من شیشه ( نگاه کنید به بالا)، دو من سرب پخته و یک من سنگ سفید را درهم میکنند و آن را در دستگاهی به نام اسیاب بیرون میآید سفید چرکین است و آن را یک « معیار» یا یک « پستاهی» مینامند.
برای ساختن رنگ سبز 180 مثقال از هر 7 مورد بالا را در هم و در آسیاب آمیخته و نرم میکنند. ماده آبگونی که به دست میآید رنگ سبزی است که میخواهند ولی در این هنگام سفید و چرکین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در کوره پدیدار میشود. این آبگون را از کنار میگذارند تا برای رنگآمیزی آماده شود.
برای لعاب کاری ( رنگ لعابی دادن به سفالینههای کوچک، آنها را در رنگی که میخواهند فرو میبرند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ کَعْبْ آنها را پاک میکنند تا هنگام پختن که سفالینهها را روی هم میچینند، به یکدیگر نچسبند. برای لعاب کاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با کاسه کوچکی روی میریزند
رنگ زرد - دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم میآمیزند و در « توا» میریزند وآن را در کوره میگذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» 1 بیرون میآورند و در ظرف پر از آبی میریزند. چون این آب سرد وآن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت مادهای خشک و پوک در میآید که آن را میکوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون میکنند و از کتان میگذرانند.
رنگ قهوهای - یک پستاهی و نیم من ملغ ٢ کوبیده در آسیاب میریزند و با افزودن آب، آبگونی درست میکنند و سپس آن را از کتان میگذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه و اگر کمتر باشد رنگ سرکهای از آن به دست میآید.
رنگ لاجوردی - هشت من سرب پخته و یک من قلع را در کوره آب میکنند و میگذارند سرد شود و سپس آن را میکوبند و دو من از این کوبیده را با یک من سنگ سفید و دومن شیشه و 36 مثقال لاجورد میآمیزند و با آب در آسیاب نرم میکنند و آن را از کتان میگذرانند.
لعابکاری
برای
لعاب کاری ( رنگ لعابی دادن به سفالینههای کوچک، آنها را در رنگی که
میخواهند فرو میبرند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ
کَعْبْ آنها را پاک میکنند تا هنگام پختن که سفالینهها را روی هم
میچینند، به یکدیگر نچسبند. برای لعاب کاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با کاسه
کوچکی روی میریزند.
برای این که بدانند غلظت رنگ به اندازه است یا نه ، نخست یک سفالینه را در آن فرو میبرند و بیرون میآورند و سپس با خراشیدن رنگی که بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در مییابند.
اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب میافزایند و اگر کم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیکی کوره میگذارند تا اندکی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابکاری در ظرفهائی به کار میرود که سراسر آنها باید یک رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد.
در لعاب کاری لانجین و کوزه که هم بزرگ و هم کلفت هستند، لعابی از پستاهی و 180 مثقال سرب پخته به کار میبرند و ماده دیگری به آن نمیافزایند.